سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظریه های فرا اخلاق وبررسی نظام اخلاق اسلامی Meta Ethics
 

واقع‌گرایی، ابزار گرایی، ایده آلیسم(سیداکبر حسینی)

واقع‌گرایی با دو چالش عمده از جانب ابزار گرایی[1] و ایده آلیسم[2] مواجه بوده است. ابزار گرا به جای آن که صدق و کذب گزاره‌های رشته مورد نظر را پی‌جویی کند، به دنبال میزان مفید و کارآمد بودن آن گزاره‌ها است، یعنی از آن جهت که آن گزاره‌ها تدابیر مفیدی در جهت کنترل تجربیات ما و یا رفتار دیگران می‌باشند برای او اهمیت دارد.

برای مثال یک ابزارگرایی معتبر در نظریات عملی، نظریات علمی را به عنوان یک نظام مدون قابل تغییر تلقی نمی‌کند، بلکه آنها را برای کنترل و پیش‌ بینی عالم قابل مشاهده در نظر می‌گیرد. بنابراین دیدگاه صدق و کذب نظریات علمی چندان اهمیت ندارند، بلکه در این دیدگاه کفایت تجربی، نفع مفهومی، سودمندی علمی و دقت موردی مهم است.

یک ابزار گرای اخلاقی در استفاده از زبان اخلاقی مدعی است که نباید اوصاف اخلاقی را به مردم، اعمال یا نهاد‌ها نسبت دهیم. ایر (Ayer‌  ) می‌گوید: وجود نمادی اخلاقی در یک گزاره، چیزی به محتوای حقیقی آن نمی افزاید.

بنابراین اگر به کسی گفتیم (در دزدی از آن پول، عمل خطایی را انجام دادی)‌ چیزی بیش از این نگفته‌ام (شما آن پول را دزدیده‌ای) و به آوردن این عبارت که عمل تو خطا بود، مطلبی با آن گزاره‌ام اضافه نکرده‌ام.»[3]

بدون شک ابزار گرایی اخلاقی با ابزارگرایی عملی هم ایده است، زیرا هدف هر دو توصیف عالم نیست، بلکه آنها در صدد تغییر عالم هستند و هر دو با تحقیق پذیری پوزیتویسم منطقی تقویت شده‌ بودند. به هر حال به عقیده ابزارگرایان اخلاقی، زبان اخلاقی به خوبی با این هدف سازگار گردیده است. آنان خاطر نشان می‌کنند که علت این سازگاری مقید بودن مردم در به کاربردن و پاسخ دادن به اظهارات اخلاقی و نصایح و فرامین اخلاقی است.

به عقیده «استیونسن» ادعاهای اخلاقی برای خبر دادن از حقایق، مطرح نشده‌اند، بلکه هدف آنها ایجاد یک تأثیر است. این ادعاها به جای توصیف محض نفع و سود آدمیان، سعی در تعویض آن منافع یا شدت بخشیدن به آنها دارند. این ادعاها به جای آن که بیانگر سود و نفع موجود در اشیاء و اعمال باشند، به آن نفع توصیه می‌نمایند.[4]

با توجه به این مطالب می‌توانیم وجه تمایز واقع گرایی و ابزار گرایی را در معرفت بخش بودن ادعاهای اخلاقی از نظر واقع گرایان و غیر معرفت بخش بودن آنها از دیدگاه ابزارگرایی دانست که مفید بودن ملاک اعتبار آنها نمی‌باشد.

ابزارگرایان به علت تفسیری که هر کدام از نحوه عملکرد زبان اخلاق دارند ، مسیرهای متفاوتی را در پیش گرفته‌اند. برای مثال احساس گرایان بر این عقیده‌اند که زبان اخلاق به سبب بیان‌گر بودن عواطف، سلایق، احساسات و دیگر حالات عاطفی گوینده است که مفید واقع می‌شود.

آنها می‌گویند:‌ زبان اخلاق برای بیان احساسات درباره موضوعات به کار می‌رود، نه برای بیان حقیقی پیرامون آن موضوعات.»[5]

رویکرد دیگر ابزارگرایان، توصیف گرایی است. این رویکرد ارتباط وثیقی میان عواطف و زبان اخلاق برقرار نمی‌کند. به گمان آنها زبان اخلاق از آن جهت مفید است که فرامین تصمیم پذیری را که هر کس در شرایط مشابهی آنها را باید اجرا کند، توصیه می‌نماید و به عقیده آنان محتوای زبان اخلاقی، محتوایی توصیه‌ای است نه توصیفی.

واقع گرایان نیز مانند ابزارگرایان، زبان اخلاق را وسیله مفید و سودمندی در جهت هدایت و اداره جهان اطراف می‌دانند، اما بر خلاف ابزارگراها، معتقدند که تأثیر این کار برد بیانگری زبان اخلاق از باورهای اخلاقی استوار است.

واقع گرا معتقد است که تأثیر زبان اخلاق به سبب امکان وجود باورهای اخلاقی نزد مردم است، نه اینکه مردم فقط واکنش‌های اخلاقی دارند و ما می‌توانیم نگرش‌های مردم را با مباحثات اخلاقی تغییر دهیم، زیرا وقتی باورهای اخلاقی مردم تغییر نمود، رفتار آنان نیز تغییر خواهد کرد و واکنش‌های اخلاقی آنان نیز عوض خواهد شد.

واقع گرایان بر این باورند که زبان اخلاق تمام ویژگی‌های گفتارهای معرفتی را داراست، زیرا آدمیان واجد باورهای اخلاقی محسوب می‌گردند. آنان درباره اخلاقیت، اختلافاتی دارند و برای اثبات صحت باور اخلاقی خود به دنبال دلیل و شاهد می‌گردند. آدمیان در باب رفتارهای اخلاقی خود به طرزی عمل می‌کنند که گویا به دنبال کشف واقعیت و حقیقتی می‌باشند گویا ممکن است در رفتار خود دچار خطا شده باشند و حتی آنان درباره صدق و کذب ادعاهای اخلاقی خویش سخن می‌گویند و راجع به کسانی که معرفت‌های اخلاقی معتبرتری دارند، صحبت می‌کنند. و خلاصه این که تمام مطالب ذکر شده به این نکته اشاره دارند که این ادعاهای اخلاقی، در شکل منطقی و محتوایی خود، چندان متمایز از ادعاهایی که به طور قطع معرفتی اند، نیستند و این نقطه تمایز میان ابزارگرایی واقع گرایی است.

اما تعارض و تقابل واقع‌گرایی و ایده آلیسم اندکی کم رنگ تر است. به این بیان که هر دو ادعاهای اخلاقی و زبان اخلاق را معرفت بخش می‌دانند که قابلیت صدق و کذب دارند و حتی هر دو دیدگاه برآنند که گاهی ادعاهای اخلاقی صادق می‌باشند اما نقطه تقابل و تفاوت این دو در شرایط صدق ادعاهای اخلاقی است. ایده آلیست، اذهان و توانمندی‌های آنها را در صدق ادعاهای اخلاقی دخیل می‌دانند و می‌گویند که گزاره‌های اخلاقی هنگامی صادق هستند که با اذهان آدمیان و یا اذهان خدا مطابقت داشته باشند، اما واقع گرایان این دیدگاه را نپذیرفته و شرط صدق گزاره‌های اخلاقی را در امری خارج از اذهان و توانمندی‌های آنها می‌دانند.

این دو دیدگاه، چالش‌های عمده در قبال واقع‌گرایی اخلاقی است که هر کدام برای خود ادله و شواهدی اقامه نموده‌اند که بررسی این ادله را به جایی و زمانی دیگر واگذار می‌کنیم.

پی نوشت‌ها:‌

[1] .Instrurnentalism  .

[2] Idealism  .

[3] Ayer; Ianguage, Truth and Logic, new uork, 1952, p 107

[4] Sterenson.c.L; “The Emotive Meaning of Ethical Terms  .”

Facts and values, p.16  .

[5] . Ayer. P 108  .

 


[ یکشنبه 90/3/8 ] [ 5:8 عصر ] [ علی محمدی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

وبلاگ تخصصی فلسفه ی اخلاق واخلاق اسلامی . . . . در دلم بود که آدم شوم امانشدم بی خبر ازهمه عالم شوم امانشدم
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 158425