سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظریه های فرا اخلاق وبررسی نظام اخلاق اسلامی Meta Ethics
 

علی مهدوی

دانشمندان علم اخلاق و تربیت روشهای مطلوب تربیتی را به دو گونه «مستقیم» و «غیرمستقیم» تقسیم نموده اند و بر این عقیده اند که آموزش اخلاق به روش غیرمستقیم تاثیر بسزایی بر افراد دارد و اثربخشی آن نسبت به روشهای مستقیم با لحاظ شرایطی، به مراتب بیشتر است. منظور از روش غیرمستقیم آن است که شخص مربی پیام خویش را نه با صراحت، بلکه به صورتی آن را به فرد یا گروه مورد تربیت خود منتقل می کند که در عین حالی که آن شخص یا گروه خطاب را متوجه خود احساس می کند، از تحریک احتمالی احساسات و عواطف آنها و احیاناً مقاومت در پذیرش آن نیز جلوگیری کرده است. ‏
    
    همان گونه که اشاره شد گاهی در مواردی آموزش غیر مستقیم اثرگذاری بیشتری در مخاطب و شخص متعلم می گذارد یعنی اگر به او به طور مستقیم گفته شود که فلان امر خوب یا بد است یا آن کار باید انجام بشود یا نه، ممکن است او موضع گیری نماید و خیلی توجه نکند و این امر در مسائل اخلاقی و ارزشی و مذهبی بسیار مهم است که همیشه به صورت مستقیم آموزش داده نشود. گرچه تاثیر آموزش مستقیم در جای خود قابل توجه و غیر قابل انکار است لکن در مواردی آموزش غیرمستقیم موثرتر است. حضرت رسول (ص) گاهی به صورت غیرمستقیم، حقایق عام الهی را تفهیم می نمودند. ابومسعود انصاری می گوید: غلامی داشتم که او را کتک می زدم، از پشت سر خود صدایی شنیدم که می فرمود: بدان ابا مسعود! خداوند تو را بر او توانایی داده است(او را بنده تو ساخته)، برگشتم، دیدم رسول خدا (ص) است. به ایشان گفتم: من او را در راه خدا آزاد کردم !! پیامبر (ص) فرمود: اگر این کار را انجام نمی دادی، آتش تو را فرا می گرفت. در این داستان، پیامبر اکرم (ص) به صورت مستقیم از ابتدا نفرمود که تو به این بنده ظلم می کنی و جایگاه تو آتش است، بلکه مطلب را به صورت غیرمستقیم به او فرمود و این آموزش چنان در ابومسعود اثر گذاشت که آن بنده را در راه خدا آزاد کرد. نوع بیان در آموزش های ارزشی و دستورالعمل های رفتاری بسیار مهم است. باید بیان به گونه ای باشد که در قلب مخاطب فرو نشیند.‏
    
    یکی از موثرترین روشهای غیر مستقیم تربیت و آموزش اخلاق، «عمل» است که در تعالیم پیشوایان دین(ع)، به طور مکرر بدان توصیه و بر اهمیت آن تاکید شده است. شهید مطهری در بحثهای مربوط به امر به معروف و نهی از منکر آموزش غیرمستقیم را یکی از راههای موثر در اصلاح و تغییر رفتار دیگران برشمرده اند. ایشان می فرمایند: «شما اگر بخواهید به شکل غیرمستقیم امر به معروف کنید، یکی از راه های آن این است که خودتان صالح و باتقوا باشید، خودتان اهل عمل و تقوا باشید. وقتی خودتان این طور بودید مجسمه ای خواهید بود از امر به معروف و نهی از منکر . هیچ چیز بشر را بیشتر از عمل تحت تاثیر قرار نمی دهد»(1).
    
    در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم لیروا منکم الورع و الاجتهاد و الصلاة و الخیر فان ذلک داعیة» مردمان را به غیر گفتارتان به سوی اسلام و ارزشهای دینی فرا خوانید تا در رفتار شما پرهیزگاری و تلاش و نماز و نیکی ببینند، چه اینکه این گونه دعوت کردن، اثرگذار است. در این حدیث امام صادق (ع) از پیروان خود می خواهد که با زبان عمل، مردمان را به فرهنگ دینی فراخوانند که این زبان، اثرش از زبان گفتاری بسی بیشتر و سودمندتر است. به دلیل اهمیت و تاثیرگذاری عمیق «دعوت عملی» است که قرآن کریم اقدام به معرفی الگوهای عملی نموده و به مخاطبان دستور داده از الگوهای عملی معرفی شده تبعیت و پیروی نمایند.
    
    در حدیث دیگری است که: «ما جعل الله بسط اللسان و کف الید و انما جعلهما یبسطان معا و یکفان معا»(2). یعنی چنین نیست که خدا اجازه داده باشد که تنها زبان باز باشد ولی دست بسته باشد، بلکه اگر باز است هر دو باید باز باشد، و اگر می خواهد بسته باشد هر دو بسته باشد، یعنی اگر عمل در کار نباشد خوب است زبان هم بسته باشد. حضرت علی (ع) می فرماید: «من نصب نفسه للناس اماما فلیبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره و لیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه و معلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم الناس و مودبهم»(3). یعنی آن کس که می خواهد پیشوای مردم باشد و مردم را به دنبال خود به راهی دعوت کند، پیش از آن خود را مخاطب قرار دهد و به خودش تعلیم و تلقین نماید. پیش از آنکه می خواهد مردم را با زبان خود تربیت کند، آن کس که خودش را تعلیم تلقین می کند و خودش را تربیت و تادیب می کند برای احترام و تکریم شایسته تر است از آنکه معلم و مربی دیگران است.
    
    استاد مطهری در نقد روشهای غیرمستقیم در آموزش اخلاق، نکته مهمی را طرح می کند. این نکته غالبا در آموزشها مورد غفلت قرار می گیرد و نتایج مد نظر ما را برآورده نمی کند. نکته این است که نباید از زبان و گوش کاربر توقع بیش از حد داشت: «این خود یک غفلت عظیم و اشتباه بزرگی است امروز در اجتماع ما که برای گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله و خلاصه برای زبان و مظاهر زبان ارزش زیادی قائلیم و بیش از اندازه انتظار داریم. در حقیقت از زبان اعجاز می خواهیم. مسلما گفتن و نوشتن خصوصا اگر همان طوری باشد که قرآن فرموده، حکمت و موعظه حسنه باشد، حقایق را روشن کند، تنها به صورت پندهای تحکم آمیز و آمرانه نباشد، شرط لازمی است ولی به اصطلاح شرط کافی و یا علت تامه نیست. چون از زبان بیش از اندازه انتظار داریم و از گوش مردم هم بیش از اندازه انتظار داریم و می خواهیم تنها با زبان و گوش همه کارها را انجام دهیم ولی انجام نمی شود و ناراحت می شویم و ناله فغان سر می دهیم که: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جایی نرسد فریاد است»(4)‏
    
    یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که یکی از شروط مهم اثرگذاری امر آموزش بر آموزش گیرنده این است که انسان تغییر رفتار را ابتدا از خود شروع کند و سپس درصدد اشاعه آن به دیگر افراد باشد. مادامی که کسی در تعامل با خویش بر احترام، رازداری، صداقت و امثال اینها ورزیده نشود، در تعامل با دیگران نمی تواند به این ارزشها پایبند باشد. در آموزش اخلاق ابتدا باید افراد را به لحاظ اخلاقی معطوف به خویش کرد(5). شهید مطهری در این باره می فرماید: «بزرگان دین گفته اند: آن کس که در قلب خود واعظی برای خود ندارد موعظه موعظه کنندگان فایده ای به حالش نمی بخشد. یا اینکه گفته اند: خودتان از خودتان حساب بکشید پیش از آن که از شما حساب کشیده شود، خودتان خودتان را وزن کنید و بسنجید و به سود و زیان خود برسید قبل از آنکه شما را وزن کنند و بسنجند. همه اینها ناظر به یک اصل است و آن اینکه انسان این فرق را با سایر امور تربیت پذیر دارد که مربیان خارجی برای تربیت وی کافی نیستند، هر کسی باید در خودش حالت مربیگری نسبت به خودش پیدا بشود، دو شخصیت پیدا کند: از یک نظر فرمانده باشد و از یک نظر فرمانپذیر. از یک نظر پند دهنده باشد و از یک نظر پندپذیر، از یک نظر ملامت کن باشد و از یک نظر ملامت پذیر»(6)‏
    
    از سخنان علی (ع) است که قسم می خورد و می فرمایند: «ممکن نیست که من شما را امر کنم به کار نیکی مگر آنکه قبلاخودم آن عمل نیک را انجام داده باشم و ممکن نیست که شما را از کار زشتی نهی کنم مگر آنکه خودم در ترک آن کار زشت پیشقدم شده باشم».
    
    یکی از علل عمده عدم موفقیت ما در اصلاح جامعه خود، همین است که هر فرد آگاهی که به خودش نگاه می کند و به اعمال خودش نظر می افکند عینک خوشبینی به چشم می زند و آن گاه که به دیگران و اعمال دیگران نظر می کند عینک بدبینی و بدگمانی، و نتیجه این است که هیچ کس شخص خود را مقصر نمی داند.قرآن کریم می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لایضرکم من ضل اذا اهتدیتم... ای کسانی که ایمان آورده اید بر شما باد مراقبت نفسهای خودتان. فرضا دیگران گمراه باشند گمراهی آنها به شما صدمه ای وارد نمی کند اگر شما خودتان راه افتاده باشید و در آن راه باشید». ‏
    
    پی نوشتها:
    
1 - مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج2، ص106
2 - کلینی، اصول کافی، ج2، ص 78
3 - نهج البلاغه، حکمت73
4 - مرتضی مطهری، ده گفتار، ص 86‏
5 - احد فرامرز قراملکی، اخلاق کاربردی در ایران و اسلام، صص326- 333
 
6 - همان، حکمت ها و اندرزها، ص 67


[ چهارشنبه 92/2/4 ] [ 8:47 صبح ] [ علی محمدی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

وبلاگ تخصصی فلسفه ی اخلاق واخلاق اسلامی . . . . در دلم بود که آدم شوم امانشدم بی خبر ازهمه عالم شوم امانشدم
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 158277